loading...
پورتال جامع وائه شامل : تصاویر روز ، اس ام اس ، آهنگ های جدید ، مد و زیبایی ، بازی ، مرکز تخصصی ترول ، آهنگ های پیشواز ، رمان
Admin_wae بازدید : 69 پنجشنبه 12 اردیبهشت 1392 نظرات (0)
 

دو نفر به اسم محمود و مسعود باهم رفاقتي ديرينه داشتن، تا جايي كه مردم فكر ميكردن اين دو نفر باهم برادرند. روزي روزگاري مسعود نقشه گنجي رو به محمود نشان داد و با هم تصميم گرفتن كه به دنبال گنج برن. يك روز محمود و مسعود از خانواده شان خداحافظي كردن و رفتن. محمود نقشه اي در سر داشت كه وقتي به گنج دست پيدا كرد مسعود رو از سر راهش برداره و اونو بكشه. بعد از چند روز سختي به گنج رسيدند. و محمود طبق نقشه اي كه در سر داشت مسعود رو كشت و گنج رو برداشت و به خانه اش برگشت.
با آن گنج زندگي اش از اين رو به آن رو شد. ولي زن مسعود كه فهميده بود مسعود به دست محمود كشته شد با نا اميدي به شهر مهاجرت كرد و بعد از ادامه تحصيل در يك بيمارستاني به پرستاري مشغول شد. بعد از چند سال كه آبها از آسياب افتاد محمود به دليل بيماري به بيمارستان شهر ميره و اونجا بستري ميشه اتفاقا زن مسعود هم توي همون بيمارستان كار ميكرد كه يكدفعه ديد محمود توي يكي از اتاقها بستري هست.


رفت توي اتاق و مطمئن شد كه اوني كه بستري هست همون كسي هست كه شوهرش را كشت. اينجا بود كه زن مسعود به فكر انتقام افتاد. از اتاق بيرون رفت و يك سرنگ را پر بنزين كرد و آمد خودش را پرستار كشيك معرفي كرد و سرنگ پر از بنزين را در بدن محمود خالي كرد.
بعد از چند ثانيه حال محمود بد شد و عرق ميكرد در اين لحظه زن مسعود خودش رو معرفي كرد و به محمود گفت تو بودي كه همسرم رو كشتي و حالا من انتقام همسرم رو ازت گرفتم و در بدنت بنزين تزريق كردم. در اين لحظه محمود از روي تخت پايين اومد زن مسعود فرار كرد و محمود به دنبالش مي دويد و با چاقويي كه در دست داشت ميخواست زن مسعود رو هم بكشه. زن مسعود بعد از پايين رفتن پله ها به بمبست رسيد و ديگه راه فرار نداشت، محمود از راه رسيد و با چاقويي كه در دست داشت زن مسعود رو تهديد به مرگ كرد، زن مسعود كه ديگه راه فرار نداشت تسليم شد و روي زانو هايش افتاد و به محمود گفت منو بكش!
محمود نامرد هم دستان خود رو بالا برد و ميخواست چاقو را در قلب زن مسعود فرو كند، زن مسعود چشمان خود را بست و محمود دستان خود را رها كرد ولي ناگهان در فاصله بسيار كم از قلب آن زن، محمود از حركت ايستاد. زن مسعود چشمان خود را باز كرد و ديد كه محمود از حركت ايستاد و چاقو هم در دستانش هست. ازش پرسيد كه چرا نميزني؟ محمود گفت: بنزينم تموم شد

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
ساعت مچی گوچی طرح لاو
ساعت مچی گوچی طرح لاو


http://mobinmarket.ir/upload/uc_133.jpg

 

ساعت مچی گوچی طرح لاو

دارای طراحی جذاب و جدید

مناسب برای دختران و پسران بروز

بهترین هدیه برای کسی که دوستش دارید

ساعت بازیگر نقش رها در فیلم مادرانه

در سه رنگ آبی ، قرمز و مشکلی

 

ساعت لاو جدید ترین و پرطرف دار ترین مدل 2013 است که کمپانی gussi  آن را به بازار ارائه داده است ،

این ساعت جذاب به دلیل طراحی منحصر به فردش جزو پر فروش ترین ساعت های سال قرار گرفته است ،

ساعت لاو در سه رنگ  قرمز ، مشکی و آبی موجود است که شما در هنگام ثبت سفارش میتوانید

در قسمت توضیحات رنگ ساعت خود را ذکر نمایید.

 

قیمت : 27,000 تومان

توضیحات بیشتر ...

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    موضوعات


    موضوعات [Catgory_Title] [Catgory_Sub_Title]
    آمار سایت
  • کل مطالب : 642
  • کل نظرات : 97
  • افراد آنلاین : 43
  • تعداد اعضا : 140
  • آی پی امروز : 254
  • آی پی دیروز : 75
  • بازدید امروز : 677
  • باردید دیروز : 359
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,633
  • بازدید ماه : 1,633
  • بازدید سال : 54,792
  • بازدید کلی : 1,320,426
  • کدهای اختصاصی

    ツCode style picturesツhttp://bo3e.com/wp-content/uploads/style-ax-cod.gif 

    codes and tools for blog